Keep
شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ق.ظ
بی انتها نوشته های نوت - 0
دیده ی قرمزت به دور از همه سیاه گردد باز بلند شوی ببینی به دور از همه ای ...
نمیدانم درون بدنم چه اتفاقی دارد میفتد که همه ی گلبول های قرمزم پا به فرار گذاشته اند ، اصرار دارند از بدنم بزنن بیرون [ بیرونِ این دنیایِ آلوده ! ]
از سرفه های آغشته به خون تا برای بار اول خون دماغ شدن ...
حرص خوردن ها انگار کار دست مویرگ های نازک بی اعصاب دادند
۹۵/۱۱/۰۹