بیا تمام کنیم این بی انتها را.!
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۲۸ ب.ظ
هرجور حساب کردم.، شاید آغازش معلوم باشد ولی پایانش نامشخص بود.!
از حرفای گنده که بگذریم....
بیا تموم کنیم این بی انتها را.!
اصلا، اصولا باید ساده باشد کندن یک دندان لق.، ها.؟
حتی باعث آسایش هم هست ...
موضوع سر انتخاب نیست.،
اینجا.، [ به قول آن دوستمان ] خواستنی در کار نیست.!
بعضی وقتها اینطور است دیگر....
بیا پایان بدهیم به این معده درد هایِ تکراری.، به این عذاب های مضحکِ بی دلیل.!
یه این هر بار حرفت را ثابت کردن ها.... بیا همه را فراموش که نه.، حداقل بگذاریم کنار و پایان بدهیم به همه خاطره ها....
بیا به ساختنِ تازه هاشان ادامه ندهیم....
-
من قبول کردم که روباهم.، روباه ها همیشه طرف رونده شده ی داستان ها بودند....
[ آخر این داستان ویدا تمام شد. ]
دیگه بیا جمع کنیم داستان روباه و فلان رو :)
۹۵/۱۱/۰۴